کد مطلب:314942 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:192
بگیر بخور تا حالت خوب شود
جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسین جباری زنجانی (دام ظله العالی) در یادداشتی به دفتر انتشارات مكتب الحسین (علیه السلام) چنین نوشته است:
حدود پنجاه، شصت ساله پیش رسم این بود كه ماه محرم كه می شد هر كس از اهالی محل كه نوحه و شعر و مداحی به زبان محلی درباره امام حسین (علیه
[ صفحه 503]
السلام) می دانسته بایستی بیاید در مجلس امام بخواند و عزاداری نماید پدر این جانب هم به نام كربلائی عبدالله جباری هم اشعاری درباره مراثی امام حسین (علیه السلام) بلد بود و صدای خوبی هم داشتند در ماه محرم مخصوصا در مجالس امام حسین (علیه السلام) می رفت - بدون چشم داشت - در یكی از سال ها دو سه ماه قبل از ماه محرم، ایشان پا دردی گرفتند بسیار شدید كه به زبان محلی آن را كهنك می گفتند نمی توانست از جای خود تكان بخورد.
موقعی كه دردش می گرفت ناله می كرد من یادم هست دیدم در كنار تنور خوابیده بود هر چه نان از تنور در می آوردند روی پای او می انداختند بلكه به وسیله گرمی نان ها بهتر شود. فایده ای نكرد و دكتر هم بردند فایده نكرد. یك شب خوابیده بودیم، بیدار شده با صدای بلند گفت: پایم خوب شده، حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) شفا داده. بعد شرح داد كه حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) در دستش ظرفی آبی داشت كوچك و فرمود بگیر بخور تا پایت خوب شود.
من گفتم: تشنه نیستم تقریبا با صدای بلند فرمود: بگیر بخور، گرفتم خوردم الآن بیدار شدم می بینم كه هیچ دردی در پایم نیست درد پایم كاملا خوب شده مثل سال های سابق در مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) صحیحا و سال ها شركت نمود.
حدود پنجاه، شصت ساله پیش رسم این بود كه ماه محرم كه می شد هر كس از اهالی محل كه نوحه و شعر و مداحی به زبان محلی درباره امام حسین (علیه
[ صفحه 503]
السلام) می دانسته بایستی بیاید در مجلس امام بخواند و عزاداری نماید پدر این جانب هم به نام كربلائی عبدالله جباری هم اشعاری درباره مراثی امام حسین (علیه السلام) بلد بود و صدای خوبی هم داشتند در ماه محرم مخصوصا در مجالس امام حسین (علیه السلام) می رفت - بدون چشم داشت - در یكی از سال ها دو سه ماه قبل از ماه محرم، ایشان پا دردی گرفتند بسیار شدید كه به زبان محلی آن را كهنك می گفتند نمی توانست از جای خود تكان بخورد.
موقعی كه دردش می گرفت ناله می كرد من یادم هست دیدم در كنار تنور خوابیده بود هر چه نان از تنور در می آوردند روی پای او می انداختند بلكه به وسیله گرمی نان ها بهتر شود. فایده ای نكرد و دكتر هم بردند فایده نكرد. یك شب خوابیده بودیم، بیدار شده با صدای بلند گفت: پایم خوب شده، حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) شفا داده. بعد شرح داد كه حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) در دستش ظرفی آبی داشت كوچك و فرمود بگیر بخور تا پایت خوب شود.
من گفتم: تشنه نیستم تقریبا با صدای بلند فرمود: بگیر بخور، گرفتم خوردم الآن بیدار شدم می بینم كه هیچ دردی در پایم نیست درد پایم كاملا خوب شده مثل سال های سابق در مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) صحیحا و سال ها شركت نمود.